سفر چهار نفره ما به هلند 12 مرداد ماه 97 و بدون تور پس از کلی برنامه ریزی انجام شد. مقدمات این سفر رو از اوایل سال فراهم کردیم و در نهایت پس از آمدن ویزا ها (به دو نفرمون مولتی 3 ماهه و دو نفرمون هم ویزای همون بازه سفر رو دادن) ، این سفر 14 روزه رو برای آمستردام، روتردام، لاهه در هلند و بروکسل در بلژیک برنامه ریزی کردیم و با کمک سایتهای ایرانی شروع به رزرو هتلها در 4 شهر مختلف کردیم.
ویزای هلند رو همونطور که تقریبا همه میدونند از طریق شرکت VFS Global باید اقدام کرد و نیاز به مراجعه به سفارت هلند نیست.گرفتن وقت از VFS هم از طریق ایمیل انجام میشه و در تجربه ای که ما داشتیم خیلی منظم و با برنامه پاسخ ایمیل ها و نوبت دهی انجام شد و اولین نوبتی رو که به ما دادند خیلی زود بود و ما دوباره ایمیل زدیم که وقتمون رو عوض کردند.
از آنجا که نوشتن کل سفرنامه به درازا خواهد کشید و بسیار محتمل میدونم که وسط راه نصفه کاره ولش کنم تصمیم گرفتم فقط یکی از زیباترین قسمتهای سفر رو براتون به تصویر بکشم و شما نیز از تصاویر لذت ببرید ولی در پایان این سفرنامه چند مورد از مواردی که تجربه خودم از سفر به هلند هست و فکر کردم شاید بد نباشه شما هم بدونید رو براتون لیست کردم بخونید.
یکی از وسوسه های سفر به هلند کلیپ کوتاهی بود که از روستای خیتورن دیده بودم و منتظر روزی بودم که این روستای بهشتی رو از نزدیک ببینم.
خیتورن روستایی است که در فاصله 120 کیلومتری آمستردام و 189 کیلومتری روتردام واقع شده. این روستای زیبا به "ونیز کوچولو" یا "ونیز هلند" شهرت داره و حدود 2600 نفر جمعیتش هست.
شهرت این روستا در کنار طبیعت زیبا و بهشتیش به این خاطرهست که خیابونی تو این روستا وجود نداره و( به جز قسمت کوتاهی از ورودی روستا ) عبور و مرور از طریق قایق صورت می گیره و هر خونه برا خودش جای پارک قایق داشت.
البته راه پیاده روی و دوچرخه سواری کشیده شده و به وسیله 180 پل چوبی موجود در روستا امکان عبور و مرور با دوچرخه فراهم شده است.
تورهایی برای رفتن به خیتورن از آمستردام و روتردام وجود داره که از نفری 80 تا 100 الی 120 یورو رو من دیدم. اما خوب اونها به صورت گروهی و با یه اتوبوس دریایی همه رو می بردن و مثل ما آزادی عمل نداشتند. ما تصمیم گرفتیم خودمون بدون تور بریم خیتورن، هم هزینه اش کمتر میشد و هم آزادی عمل بیشتری داشتیم.
علی رغم اینکه از آمستردام به خیتورن فاصله کوتاه تر بود ولی روزهای اقامت ما در آمستردام بسیار پربرنامه بود و فرصت نمیشد برا بازدید خیتورن. بنابراین از روتردام اقدام کردیم. روتردام چند تا ایستگاه مترو داره ، با اینکه که به هتل ما ایستگاه Blaak نزدیکتر بود بعد از کمی پرس و جو متوجه شدیم که باید بریم ایستگاه مرکزی روتردام و از اونجا بلیط بگیریم.
پرس و جو ها همچنان در ایستگاه مرکزی هم ادامه داشت به این دلیل که خیلی از کارکنان اونجا خیتورن رو نمی شناختن و این ما برای خیلی عجیب بود ... بعدا خانمی ایرانی ساکن هلند که با هم همکلام شدیم هم این موضوع رو تایید کردن و گفتن خودشم اولین بار از مسافرای ایرانی اسمشو شنیده و هنوز هم این روستا رو ندیده...البته که این مکان بسیار برای توریست های چینی شناخته شده هست و آماری که من دیدم در سال 200 هزار توریست چینی برای دیدن خیتورن میان.
خلاصه که بالاخره بعد از اینکه دو سه بار متصدیان بلیط فروشی با هم مشورت کردند متوجه شدند که بلیط کجا رو باید به ما بدهند . به همراه بلیط، یک برگه راهنما به ما دادند که کاملا جزییات مسیر تا خیتورن مشخص بود ..اینکه کدام ایستگاه باید پیاده بشیم و بعد سوار کدام اتوبوس بشیم تا به خیتورن برسیم. قطار مستقیم تا خود خیتورن نمیرفت و نیاز بود قسمت آخر رو با اتوبوس بریم.
قیمت بلیط قطارنفری 25 یورو رفت 25 یورو برگشت، و قیمت بلیط اتوبوس نفری 8 یورو رفت و برگشت بود. بلیط اتوبوس رو باید از خود راننده در هنگام سوار شدن می خریدیم.
پس از سوار شدن به قطار خیلی ریلکس رفته بودیم قسمت فرست کلاس نشسته بودیم و داشتیم 4 نفری با هم بگوبخند می کردیم که بعدش با تذکر یکی از مسافرا متوجه شدیم که قسمت Silent نشستیم (روی همه پنجره ها نوشته بود Silent ولی ما اصلا دقت نکرده بودیم)، کمی که گذشت و ما هم در سکوت خیلی خانمانه به مناظر خیره شده بودیم و می رفتیم متصدی قطار اومد بلیطامونو چک کرد و گفت کلا اشتباهی نشستید و بلیطای شما فرست کلاس نیست و تشریف ببرید واگن بغلی. خلاصه از اون سکوت اجباری خلاص شدیم و نفس راحتی کشیدیم و رفتیم واگن بغلی . البته دیگه در تمامی دفعاتی که سوار قطار شدیم به سایلنت بودن و کلاس واگن ها توجه می کردیم که اشتباها مجبور به سکوت نشیم .
مسیری که اتوبوس از ایستگاه قطار تا خیتورن عبور میکنه رو نباید پلک زد و فقط باید تماشا کرد. خونه ها و مناظر فوق العاده زیبا و دیدنی و رویایی هستند.
در همان بدو ورود به روستا کیوسکی برای اجاره قایق وجود داره که انواع قایقهای 4 ، الی 12 نفر رو برای اجاره داشت. البته اگر روز شلوغی مثل ما گذرتون به خیتورن بیفته احتمال اینکه قایقهای با ظرفیت پایینشون در دسترس نباشه و مجبور باشید هزینه بیشتری کنید و قایقی با ظرفیت بالاتر بگیرید هم وجود داره. خوب ما 4 نفر بودیم و کسی دلش نمی خواست بدون قایق سواری خیتورن رو ترک کنه، ما هم به اجبار یک قایق 8 نفره گرفتیم و البته هزینه اش چون به 4 نفرمون تقسیم شد قابل پذیرش بود اما اگر یک یا دو نفر بودیم و مجبور می شدیم قایق 8 نفره بگیریم شاید شرایط به گونه ای غم انگیز تر رقم می خورد .
قایق رو به خودمون تحویل دادن بدون راننده وبدون جلیقه نجات...فقط یه کارت راهنما توی قایق گذاشتن که فقط از این مسیر برید و برگردید و 3 ساعت دیگه اینجا باشید... صد البته که ما فقط از اون مسیر نرفتیم و با توجه به سه ساعتی که زمان داشتیم همه گوشه گوشه هاشو دور زدیم و لذت بردیم. هزینه قایق 8 نفره 62 یورو بود.
خوب دیگه شما رو با تصاویر تنها میذارم و کمتر صحبت میکنم در انتها دوباره خدمت می رسم.
(فیلم 1: آغاز مسیر حرکت که تا مسیر کوتاهی البته ماشین رو هم بود.)
چنانچه کیفیت فیلم ها مطلوب نیست می توانید از چرخ دنده پایین سمت راست، کیفیت بهتری را جهت نمایش انتخاب نمایید.کلبه های مسیر که بعضیاشون هم البته هتل بودند و کرایه میدادند و بعضیاشون هم شخصی خیلی زیبا و دلنشین بودند..به نظرم اگر وقت کافی دارید شبی رو در خیتورن بگذرانید پیشنهاد خوبی هست.
(فیلم 2: نمایی از کلبه های زیبای مسیر)
(فیلم 3: مسیر مملو از گل)
من همه عکسها رو با دوربین موبایلم که آیفون 8 هست گرفتم ولی اگه تو عکاسی سررشته دارید هلند با وجود مناظر بسیار زیبا و کانالهای دلفریب متعددش امکان ثبت تصاویر بدیع و خاص با انعکاس تصاویر بسیار زیبایی در آب رو بهتون میده.مرغابی هایی که خیلی ریلکس لابلای قایقها شنا میکردند و وقتی مسیرشلوغ میشد ما بیشتر نگران له شدنشون بودیم تا خودشون.
(فیلم 4: ادامه مسیر)
(فیلم 5)
یکی از نمادهای هلند غیر از پل و کانال و گل لاله و دوچرخه و پنیر و سیب زمینی و کفش چوبی آسیاب بادی هایی هست که هنوز هم حفظشون کردن..میبینید چقدر نماد و سمبل داره این کشور.
زیبایی تصاویری که میدیدیم غیر قابل تصور بود.. آنچه که میدیدیم و نسیم خنکی که صورتمون رو نوازش می داد همراه با صدای موجهایی که به بدنه قایق می خورد سمفونی زیبای تحسین برانگیزی به پا کرده بود و چنان روح آدمی جلا می یافت که گویی یه تیکه از بهشت رو پیدا کردیم. گلهای زیبای اطراف کلبه های روستایی دوستداشتنی که خود به تنهایی قابی شگرف را در اذهان می بست همراه با نهرهای زیبا و مرغابی هایی که لابلای قایقها در آرامش آبتنی می کردند هر بیننده ای را مجذوب خود می کرد.
بعد از عبور از میان روستا وارد راه آبی باریکی شدیم که از روستا بیرون می رفت و میشد به اتوبان تعبیرش کرد.
https://www.aparat.com/uploadnew
(فیلم 6: مسیر خروجی از روستا)
از روستا خارج شده بودیم و مسیر خلوت شده بود ...همچنان که کمی نگران بودیم منتظر بودیم ببینیم بعد از این جاده آبی به کجا میرسیم...
کم کم بعد از خروج از کانال آبی با منظره ای روبرو شدیم که تا چشم کار می کرد آب بود و پرنده و چند تا قایق و البته چند تا کلبه وسط این همه آب.
از اونجا که از ما 4 نفر دو همسفر گرامی اصلا شنا بلد نبودن خیلی نگران شده بودم که چرا تو کشوری که ایمنی حرف اولو میزنه قایقها رو بدون جلیقه نجات بهمون دادند و نکنه اتفاق بدی بیفته..چشمم به چوب توی قایق افتاد و باهاش عمق آب رو که اندازه گرفتم خیالم راحت تر شد ...عمقش هرگز به یک متر و نیم نمیرسید ولی خوب باز هم فکر میکنم توقع داشتن جلیقه نجات دور از ذهن نباشه.
قسمتی که از روستا کمی دورتر شده بودیم به تماشا و عکاسی از مرغ دریایی هایی که اطراف قایق به شنا و شکار ماهی مشغول بودند حسابی سرگرممون کرده بود.این نمونه همون قایقهای بزرگ گروهی هست که با تور از شهرهای دیگه میاوردن و خوب یه نفر راهنما همراشون بود که توضیحاتی در مسیر بهشون میداد ولی خوب همونطور که گفتم آزادی عمل کمتری داشتند که هر جا دوست دارن برن و بگردن و عکس بگیرن...بیشتر شبیه اتوبوس دریایی بود.
ننمونه کلبه های زیبای دهکده که هم معماری و هم گلهای دور کلبه هم موقعیت مکانیشون دست به دست هم داده بودند که دل ما رو ببرند.توی مسیر برگشت بودیم که لذت گشت و گذار را با دیدن این اسب های زیبای کنار کانال به پایان رساندیمخوب این کلبه زیبا هم به نظر میومد برای اجاره باشه... تصور این که صبح از خواب بلند شی و صبحونه ات رو روی اون صندلیها در حالی که در حال تماشای قایقها و پرنده ها هستی میل کنی خیلی لذت بخشه.دقیقا سر 3 ساعت برگشتیم و این از درایت راننده (کاپتان) گرامیمون بود که جای تشکرر داره که در اولین تجربه قایق رانیش مسیر رفت و برگشت رو خیلی دقیق و البته شانسی شانسی برنامه ریزی کرده بود که یک دقیقه هم از دست ندیم :)
بعد از تحویل قایق رفتیم ناهار که البته نمیشد اسمش رو ناهار گذاشت چون عصر شده بود تقریبا . فیش اند چیپس خوردیم که در مجموع 31 یورو شد .
کم کم هوا رو به سردی می رفت. ما که توی گرمترین ماه سال هلند بودیم باز هم باید همیشه لباس گرمکن همراهمون می بود و تقریبا من همیشه سردم بود.
برای بازگشت همونجا که اتوبوس پیاده مون کرده بود ایستادیم و نیم ساعتی گذشت تا اتوبوس آمد و به ایستگاه قطار برگشتیم...چشمتون روز بد نبینه که از اینجا قسمت غم انگیز ماجرا شروع میشه..غروب شده بود و فقط ایستگاه قطار بود بدون هیچ راهنما و کارمند و متصدی..دو تا ماشین بلیط فروشی که فقط با کارت اعتباری کار میکردن یا سکه.. و ما 4 نفر بدون کارت اعتباری و سکه پشت درهای ایستگاه قطار.
چند تا نکته که به نظرم بد نیست در سفر به هلند به خاطر داشته باشید رو براتون مینویسم :
1- اگر کارت اعتباری ندارید فراموش نکنید که همون در بدو ورود بلیط برگشت رو هم از متصدی بخرید چونکه غروب که شد کل کارمندهاشون ایستگاه رو ترک خواهند کرد و مثل ما به مشکل میخورید.. ما در سفرهای قبل به اروپا بدون کارت اعتباری اینقدر با مشکل روبرو نبودیم که در هلند به مشکل خوردیم و واقعا بعضی از کارها رو مثل خرید بلیط موزه ها، بلیط اتوبوس بین شهری، بلیط قطار بعضی مسیرها رو فقط آنلاین می شد انجام داد و همکاری هم نمیکنند باهاتون. مثلا در آخرین کشوری که رفته بودیم خود متصدی هتل همکاری می کرد و برامون همه رزروها و خریدهای آنلاین رو انجام میداد ولی هلند به هر دلیلی که شاید من مطلع نباشم اینگونه نبود. خلاصه بعد از خالی کردن سکه های جیب تک تک مون و خورد کردن پولهامون به سکه موفق شدیم از طریق سکه بلیط بخریم و برگردیم روتردام.
2- بلیط موزه ها رو که فقط آنلاین میشه تهیه کرد رو از خیلی قبل تر تهیه کنید مثلا ما چند روزی که آمستردام بودیم و البته زمان پرسفری بود در اون بازه ، بلیطها بعضا تا یک هفته ده روز بعد هم فروخته شده بود و به همین خاطر بعضی جاها که میخواستیم ببینیم میسر نشد.
3- توی سوار شدن به قطارها دقت کنید که اگر بلیطتون فرست کلاس نیست اشتباها توی کابین فرست که با عدد 1 مشخص شدند نشینید هرچند که مامور قطار خیلی محترمانه از ما خواست جامون رو عوض کنیم... و مورد دیگه هم دقت کنید توی کابین هایی که روی شیشه هاش با علامت S انگلیسی مشخص شده یا نوشته silent سکوت رو رعایت کنید یا اگه مثل ما طاقت نمیارید ساکت بشینید جاتونو عوض کنید...و البته درخرید بلیط قطارها درنظر داشته باشید که تهیه بلیط های یک روزه قطارها به صرفه تر هست نسبت به تهیه بلیط برای هر مسیر.
4- برای ما که عادت به توجه به مسیر دوچرخه سوارا نداشتیم خیلی طول کشید که دقت کنیم تو مسیر دوچرخه قدم نزنیم و ذهنمون به طور ناخودآگاه فقط مسیر ماشین رو را شناسایی می کرد هر لحظه که غافل می شدیم ناغافل یکیمون تو مسیر دوچرخه میرفت و بقیه میکشیدنش بیرون و خوب یادمه که روزای اول خودم خیلی ناگهانی رفتم تو مسییر دوچرخه ای که یه مامان بزرگ در حال دوچرخه سواری نزدیک بود بخوره زمین و من خیلی از دست خودم ناراحت شدم و البته خدا رو شکر کردم که تونست خودشو کنترل کنه و اتفاقی براش نیفتاد.
5- آب و هوا و سرمای هلند اصلا قابل پیش بینی نیست و حتی توی گرم ترین ماه سال هم در سفر حتما گرم کن و بارونی همراهتون باشه...خودشون که میگفتن ما هیچ وقت لباس زمستونیامون رو جمع نمیکنیم.
6- از خوردن سیب زمینی سرخ کرده با سسهای مختلف و پنیرهای خوشمزه در هلند لذت ببرید که جز خریدهای هر روز ما شده بود ولی خوب چون خیلی فعالیت داشتیم اضافه وزن پیدا نکردیم ... برای خرید پنیر توصیه من اینه که به صرفه تر هست که از سوپر مارکت ها بخرید تا پنیر فروشی ها ... سوپرمارکت های بزرگ زنجیره ای به اسم Albert Heijn رو راحت میتونید پیدا کنید و ازشون پنیر رو با قیمت مناسب بخرید.
7-خلاصه اینکه توی سفر به هلند اگه هیچ کاری هم نکنید هیچ جایی هم بازدید نکنید همینکه فقط تو خیابوناش قدم بزنید هم لحظه لحظه اش لذت بخش و خاطره انگیز خواهد بود.
درنهایت باید بگم سایتهایی تو ایران هم هست که کارت اعتباری میفروشند ولی من اطلاع دقیقی ندارم و اینکه اصلا امکان باز کردن حساب بانکی برای ما مسافرا توی کشورهایی دیگه هست که خودمون اقدام کنیم یا خیر...ممنون میشم اگر کسی تجربه ای داره به اشتراک بذاره. قطعا سفر بعد رو بدون کارت اعتباری نمیشه رفت.
قسمت دیگری از سفر که امیدوارم بتونم سفرنامه اش رو به همین شکل بعد از انتشار سفرنامه خیتورن تهیه کنم مربوط به فستیوال فرش گل بلژیک هست که اونم فوق العاده زیبا بود.